محل تبلیغات شما



 

شیوع ویروس کرونا در جهان ، پدیده جدیدی است که شاید تاریخ از آن بعنوان یک پدیده منحصر به فرد یادکند که توانست بسیاری از مناسبات و عادات ملتها و اجتماع و اقتصاد و ت را مورد تغییر اجباری قرار دهد ، ویروسی که سرعت شیوع آن مرزها را در نوردید و موجب تزل و به هم ریختگی سیستم درمانی و پزشکی تمامی کشورهای جهان شد . آمار مرگ و میر این ویروس چنان شوک عظیمی به جامعه جهانی وارد کرد که تمامی دولتها تدابیر شدید بهداشتی و نظامی پیشه کردند تا بتوانند در پیشرفت وحشیانه این ویروس خلل ایجاد کنند و زمان بیشتری برای فائق آمدن به این پدیده شوم بخرند . 

اما در این میان عملکرد دولت دوازدهم می تواند مورد بررسی موشکافانه و تیزبینانه قرار گیرد آنجا که برخلاف توصیه های سازمان بهداشت جهانی مبنی بر عدم عجله ی کشورها برای بازگشت به وضعیت عادی، اصرار بر بازگشت سریع وضعیت عادی به جامعه را دارد . 

با کنار هم قرار دادن برخی اتفاقات و نگاه تمندانه به گفتارها و کردارهای شخصیتهای مختلف درگیر این جنگ بیولوژیک ، میتوان به نتایج خردمندانه اما تاسف آوری رسید . 

قبل از ورود به اصل ماجرا ، باید  این مسئله را یادآوری کنم که حساب وزارت بهداشت و کادر درمانی از شخص جداست ، زیرا نگارنده معتقد است ، دکتر سعید نمکی بعنوان وزیر بهداشت و همکاران شجاع و خستگی ناپذیرشان در مجموعه درمانی کشور ، با نگاه علمی و تخصصی ، با رویکرد جهادی و انقلابی در خصوص مبارزه با کرونا وارد عرصه شده اند و در حد توان و امکانات خود سعی در روشنگری و خدمات رسانی به ملت داشته اند و در این مسیر بارها مورد تشویق و تقدیر رهبر معظم انقلاب و مردم عزیز قرار گرفته اند و شاید بی مهری های شخص رئیس دولت به این وزارتخانه به همین دلیل باشد . پس همواره باید قدردان زحمات این مدافعان حریم سلامت جامعه بود و برای موفقیت و سلامتشان و هدایت کسانی که به نگاه کارشناسی آنان توجه نمی کنند دعا کنیم . 

اما مسئله اصلی چیز دیگری است . 

می دانیم اکثریت مسئولان حاضر دولت طی دوره 40 ساله انقلاب اسلامی در صدر مدیریت ایران اسلامی بوده اند و بی راهه نیست اگر معتقد باشیم شاکله معیوب و در هم ریخته بروکراسی اداری و مدیریتی کشور توسط همین تیم حاکم پایه ریزی و هدایت شده است ، ناگفته پیداست که تیم کاری حاضر به تجربه نشان داده است که با ادعای ت مداری و حقوقدانی ، سالهاست تمامی مناسبات کشور را ت زده و جناحی کرده است و خروج از این وضع به این زودی ها متصور نیست مگر آنکه خداوند عنایتی فرماید و جوانان انقلابی از سدهای بتنی و حصارهای پولادین گذر کنند و به سیستم مدیریت کشور وارد شوند . 

همین مناسبات کاملا ی که بر تمامی امور کشور سایه انداخته موجب شده است در موارد متعددی ، نظرات کارشناسان آگاه مورد بی توجهی مسئولان واقع شود و فجایعی همچون قرارداد ننگین و خسارت بار برجام در کاسه ملت ایران قرار گیرد . همین نگاه ت زده در مورد کرونا نیز ، مسیر حرمت علمی و جهادی سیستم درمانی و نظامی کشور را تحت الشعاع قرار داده و موجب شده است رئیس دولت دوازدهم ، تصورات و موهومات شخصی خود را بر کار کارشناسان مقدم دارد و زمینه خنثی شدن اقدامات موثر صورت پذیرفته را فراهم آورد . 

اظهارات متناقض با کادر درمانی طی روزهای اخیر نشان از یک شکاف عمیق در نوع نگرشها و تصمیمات در دولت دوازدهم دارد ، از یک سو نگاه تخصصی کادر درمانی مبنی بر خانه نشینی حداکثری مردم و رعایت سخت گیرانه بهداشت فردی و عمومی برای جلوگیری از شیوع کرونا و از سوی دیگر اصرار رئیس دولت به فعال بودن ادارات و بانکها و کارخانجات تولیدی که زمینه ساز حضور مردم و گسترش شیوع بیماری خواهد بود . 

این تناقضات آنقدر آشکار است که اگر سخنان روزانه رئیس دولت با وزیر بهداشت و دیگر مسئولان مقایسه شود قابل درک خواهد بود . 

همانگونه که بعد از سخنان سردار باقری فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح و مامور به تشکیل قرارگاه بهداشتی درمانی از طرف مقام معظم رهبری  مبنی بر خلوت سازی خیابانها ، یک تنه جلوی این تصمیم ایستاد گفت که اعتقادی به قرنطینه و اینگونه اقدامات ندارد ، در موارد متعددی اقدام به مداخله در تصمیمات ستاد ملی کرونا کرده که از نگاه نگارنده تمامی این مداخلات جنبه ی و منفعت طلبانه دارد . 

شاهد بودیم که طی سالهای اخیر در امورات مختلفی که توسط دولت برنامه ریزی و اجرا شده همواره اتفاقات ناگواری به همراه داشته به طوری که معروف است دولت با تزیع سبد کالا هم کشته میگیرد . 

در مسئله بنزین و حوادث آبان ماه هم همین رویه را شاهد بودیم .

کرونا یک فاجعه ی بین المللی به وجود آورده و تمامی دولتها بعنوان اولین اقدام سعی در قرنطینه سازی و تهیه و توزیع اقلام مود نیاز مردم درب خانه هایشان را دارند تا از حضور در اجتماع کاسته شود ، به گونه ای که دولت چین علی رغم قرنظینه شهر ووهان و اقدامات سخت گیرانه نظامی و امنیتی ، بعد از 4 ماه توانست آمار مبتلایان در یک روز را به صفر برساند لیکن مسئولان دولت ایران هنوز تصمیم به این کار نگرنه و خطرناک ترین راه را برای کنترل بیماری در پیش گرفته اند که همان حضور مردم در جامعه و ابتلای حداکثری تا مقاوم شدن جماعه به این ویروس است .  

همچنین در موضوع کرونا که به نوعی دفاع بیولوژیک در برای ویروسی همه گیر است شاهد زمینه سازی برای بهره برداری ی از ماجرا توسط رئیس دولت دوازدهم هستیم . 

حال چرا و چگونه ؟ 

میدانیم عمر دولت دوازدهم در حال اتمام است و ملت ایران قانونا یکسال دیگر دولت دیگری را انتخاب خواهد کرد و از وجود دولت دوازدهم خلاص خواهد شد لیکن برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برعهده ی دولت است .  تصور نگارنده این است که یاران اکبر هاشمی رفسنجانی که روزی در پی مادام العمر کردن ریاست جمهوری وی بودند هرگز نمیتوانند به دل کندن از این کرسی جذاب و پرمنفعت فکر کنند و همانگونه که بارها در طول تاریخ انقلاب اسلامی اثبات کرده اند ، در جستجوی هر بهانه ای هستند تا انتخابات را به تاخیر انداخته و یا لغو کنند.

حال اگر ویروس کرونا با بهره گیری از دانش و تخصص کادر درمانی و فعالیتهای جهادی و انقلابی و اجرای قرنطینه سخت گیرانه همراه با تامین نیاز های ضروری مردم درب خانه هایشان ، به زودی کنترل و ریشه کن شود ، دولت دوازدهم عملا از چند ماه آینده  باید شروع به زمینه سازی انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 کند و کشور را بعد از انتخابات تحویل دولتی بهد که بدون ذره ای تردید نه تنها ذره ای شباهت و همگونی با دولت دوازدهم ندارد بلکه به احتمال زیاد اسناد 8 سال خیانت و کم کاری دولت دوازدهم را فاش خواهد کرد . پس در این زمان بهترین گزینه برای ادامه شیوع کرونا و زمین گیری مردم تا سال آینده و لغو انتخابات خواهد بود . 

سند این گفته را در سخنان هر روزه رئیس دولت میتوان یافت آنجا که چندین بار تَکرار کرده است ، به این زودی ها از این ویروس خلاص نخواهیم شد و باید ماه ها با آن زندگی کنیم و  یا تصمیمات بی خردانه ای که دولت برای تعطیلی برخی اصناف و اصرار به خانه نشینی آنان بدون تامین نیازهای ضروری آنان و خانواده ها و فرزندانشان از نان و خوراک گرفته تا لوازم بهداشتی و .  نه تنها وضعیت سلامت و جان آنان را مورد تهدید قرار داده است بلکه موجب بروز برخی اعتراضات اجتماعی نیز خواهد شد ، معنایی جز حضور اجباری مردم حتی بصورت مخفیانه در محل کسب و کار برای تامین نیازهای ضروری خانواده هایشان ندارد که این امر نیز موجب گسترش ویروس کرونا خواهد شد . 

به اعتقاد بسیاری از عاقلان و متخصصان ، تنها راه کنترل این ویروس ناشناخته ، قرنطینه عمومی است همانگونه که بسیاری از آگاهان و حتی وزیران سابق بهداشت و درمان به نامه نگاری کرده و خطر تصمیمات ناآگاهانه برای جان مردم را به وی گوشزد کرده اند . 

نگارنده معتقد است نمی توان از دولتی که با سبد کالا کشته میگیرد انتظار داشت با کشته های کرونا ، ماهی ی نگیرد . پس پیشنهاد میشود در این برهه حساس که مجلس شورای  اسلامی همچون دیگر برهه های حساس میدان را خالی کرده است ، قوه قضائیه به داد ملت برسد و با استفاده است ابزارهای قانونی ، خطاهای انسانی رخ داده در مبارزه با کرونا که به مرگ و بیماری هزاران نفر منجر شده است را به سرعت و موشکافانه پیگیری کند و با روشنگری و استفاده از ابزارهای قهری خود موجب تنبیه و خروج خاطیان از چرخه ی تصمیم سازی و  ورود نخبگان به عرصه مبارزه با این ویروس و نابودی سریع تر آن گردد .


وقتی از آن طرف خاکریز صدای لبیک یا یزید را شنید انگار زیر آفتاب روز عاشورا ایستاده بود

انگار در میانه ی وادی نینوا صدای هل من ناصر ینصرنی اباعبدالله را می شنید

گویی  همهمه ی  لشکر ابن زیاد ملعون دشت را گرفته بود

کلاشینکف را به شانه چسباند و شلیک کرد

هر فشنگی که از لوله اسلحه اش بیرون میرفت صدای یا زهرا طنین انداز می شد .

لبیک یا یزید داعشی بود و لبیک یا زهرای رزمنده ی مدافع حرم

راستی یادش آمد حرفهای برخی مردم را که می گفتند

برای پول رفته است ، برای سابقه رفته است ، برای درصد جانبازی رفته است ، اصلا حرم حضرت زینب در سوریه نیست که مدافعی بخواهد ، دارد به زن و فرزند خود ظلم می کند اگر کشته شود خانواده اش گرفتار می شوند البته خب خانواده اش حقوق نجومی می گیرند ، کار و موقعیت می گیرند ، سهمیه دانشگاه می گیرند

همه این حرفها در ذهنش مرور می شد اما در جواب همه این حرفها فریاد می زد یازهرا و شلیک می کرد

می توانست تصور کند کسانی که حرام خورده اند و حرام دیده اند اصلا تصوری از حریم و حرم به ذهن مریضشان راهی ندارد

می دانست کسانی که بزرگترین افتخارشان بوسه بر لبهای سگ خانگی شان است و قهرمان سگ بازی اینستاگرامی اند در سرزمین کوچک تعقل شان واژه ی عظیم شهادت جایی ندارد .

می دید کسانی را که به برکت خون شهدا در نظام اسلامی پست گرفته اند و حالا با عملکرد نانجیبانه شان اقتصاد کشور را ، فرهنگ کشور را ، هنر کشور را نابود کرده اند و تمام دستاوردهای نظام را بر جام ِ میِ سرمستی شان به هیچ فروخته اند تا ملت را روبروی ولایت فقیه و نظام قرار دهند . همه را می دید و به دلش شک راه نداد و فریادهای یا زهرایش بلند تر میشد .

می دانست لبیک یا یزید داعشیان یعنی همان لبیک یا کدخدای جبهه کفر و نفاق داخلی، یعنی دست بسته ی علی در ماجرای سقیفه و برجام ، یعنی شبهای اشکهای زهرا در غصه ی درد و دل علی در چاه ، یعنی مدارا با همه ی جبهه نفاق و درویی و خیانت و تکبر و ثروت پرستی برای برپا ماندن اسلام و حکومت اسلامی .

میدانست داعش نماینده همه ی کافران است در برابر جبهه ی همه مومنان عالم .

این شجره ی خبیثه ای که روزی تا 40 کیلومتری مرزهایمان آمده بود

همه را می دانست و فریاد میزد یا زهرا

و سرانجام با همین ذکر شهادت را در آغوش کشید .

آری مدافع حرم یعنی وقتی احساس کردی ولی زمانت ذره ای به حضورت در مسیر اسلام نیاز دارد منتظر نمانی تا زهرای مرضیه نیمه های شب درِ خانه ات بیاید و التماست کند کمک کاری علی شوی .

مدافع حرم یعنی در میان هجمه های معاندان مُعمم که به دشمنانت گزک میدهند تا تحریم ها افزوده شود یا در مذاکرات صلح تحقیرت میکنند ، به راه ولی زمانت شک نکنی و پای اصول اسلام و انقلاب بایستی .

مدافع حرم یعنی دفاع از حریم قلب ات که حرم تمام خوبیهاست ، حرم معصومین عالم است، حرم مظلومین دنیاست ، از یمن گرفته تا قلب اروپا .

حرم برای جوان انقلابیِ آخرامانی فقط یک گنبد و گلدسته نیست ، حرم همان آهِ مظلومی است که در جای جای کره خاکی استغاثه میکند و منجی می طلبد .

آری مدافع حرم برای ما یعنی هر روزمان عاشوراست و هر مکان برایمان کربلا .

یعنی ولایت فقیه برایمان همان ولایت علیست .  


آری حالا که هر روز خبری از شهادت پاکان امت اسلام را در خط مقدم ستیز جبهه ی ایمان و کفر می شنویم و چهره ی نورانی بهشتیان ملت مان را می بینیم ، جای شکی نمی ماند که حق این است ، آنان که در راه خدا خون دلها می خورند و بر عهد ازلی خویش استوار مانده اند ، پاداشی جز شهادت نداشته باشند .

آری حالا که تمداران ذلیل کشورمان ، سالها مبارزه ی تنگاتنگ با شیطان بزرگ را ، همچو قلوه سنگی در گلوی ملت فرو می برند و خفقان شاهنشاهان گذشته را در ذهن تداعی می کنند ، رفتن به دیاری که یکی از درهای هفتگانه ی بهشت در آن باز شده است ، تنها و بهترین راه برای جوانان انقلابی و سربازان پا به رکاب حضرت نور ، سیدنا القائد الامام سید علی حسینی ای ست .

آری دوباره فصل کوچ فوج فوج ارواح عرشی جوانان بهشتی امت اسلام فرا رسیده است ، تا همچون 8 سال دفاع مقدس و 8 ماه فتنه آمریکایی اسرائیلی سال 88 ، جمع نخبگانی و دیندار از ملت ، فدای آرمانهای انقلاب جهانی اسلام شوند و جمعی مسئول و مدیر فرصت طلب و بی کفایت بر امور مملکتی تکیه زنند و با فحاشی و سفسطه ، باندهای مافیایی حول خویش و خانواده شان را ، در چپاول بیت المال غوطه ور سازند .

برادران شهیدم ، به هزاران دلیل باید شاکر خداوند متعال باشید که این لیاقت را در دوران فتنه های آخرامان نصیبتان کرد عاشورایی بمیرید ، تا به کاسه لیسی ته مانده ی تفاله های آمریکا و غرب نیفتید و به خاطر پس گرفتن (( طلب )) خویش ، از ظالمان عالم ، در برابر ساعت به ساعت تحقیر شدن ملت خود ، قهقهه ی مستانه سر ندهید و با شمر و عمر سعد زمان خویش دست ندهید و قدم نزنید .

خوشا به حال شما که با شهادت رفتید و ثابت کردید همواره بی سواد و بی شناسنامه بودن در دنیا ، بسی خوشایند تر از بی شرف بودن و بی غیرت بودن است ، چه آنکه شناسنامه ی شما را فرشتگان آسمان ور به مهر شهادت می کنند و شناسنامه ی اینان را شیاطین بلفطره ی عالم ، ور به مهر برجام .

آری لیاقت و شانیت شهادت گوارای وجودتان ، که خویش را از مهلکه ی جنجالها ودغل بازی های یون رهانیدید و نشان دادید در 20 دقیقه چه ها می توان کرد . شما ثابت کردید میتوان ره صدها ساله را در 20 دقیقه پیمود و به کاروان شهدای کربلا رسید ، و تاریخ آینده ملت را به این شجاعت و زکاوت خویش آراست ، نه آنکه در 20 دقیقه ، تمامی مجاهدتهای ملت رشید ایران و ملت های عدالتخواه و مظلوم عالم را ، به سرانجامی بی فرجام ، گره بزنید .

شما را باید ستود که در فصل دنیاطلبی خواص ، سلاح مبارزه با منیت ها را به دوش گرفتید و در دورترین خیابانها از محله تان ، محافظ شخصی مظلومان و ستمدیدگان شدید و به روی وحشی ترین و سنگ دل ترین موجودات عالم اسلحه کشیدید ، چه این روزها برخی به آروزی تامین مطامع دنیایی خویش تن به هر ذلتی داده اند و برای حفاظت از مافیای قدرت ، در خیابانهای تهران خودمان ، به روی فرزند شهدا سلاح می کشند و یقه میدرند و ضرب و شتم شان میکنند .

شما استوره های ما هستید هر چند جمعی به نام شما سخن آغاز کنند تا در پس این آغاز حماسی، میوه ی درخت ممنوعه را ، به کمک شیاطین ، و پشت درهای بسته بچینند و مخفیانه آن را به جام زهر بدل کنند و به ملت و امامشان بخورانند.

ما به این شهادتها افتخار میکنیم و دعای صبح و شام مان و آروزی همواره مان ، چنین مرگی است . 

بروید و کشته شوید .

 


اینجانب بعنوان یکی از اعضای کوچک هفتاد و پنج میلیون ایرانی غیور و دلاور که ماه هاست دلواپس مذاکرات ایران و جمیع استکبار جهانی در موضوع هسته ای هستیم ، بدینوسیله از توضیحات نماینده جانیان عالم خانم وندی شرمن در خصوص این مذاکرات که در جمع شورای روابط خارجی سنای آمریکا بیان شد بسیار بهره برده و از اینکه پس از ماه ها بی اطلاعی و سکوت سوال برانگیز نمایندگان خودمان در مذاکرات و نامحرم دانستن ملت ، مجلس و حتی هیات دولت خودشان ، اکنون از طریق یکی از سرسخت ترین دشمنان ملت خود متوجه عمق فاجعه ای که در حال رخ دادن است و امتیازات خفت باری که به طرف حریص خارجی واگذار میشود ، شده ایم خشنودیم هر چند اینگونه خیانت به آرمانها و منافع ملی موجب تاسف و تاثر عمیق مان شده است. 

بدینوسیله مراتب تاثر شدید خود را از و پلیس بازی تیم مذاکره کننده خودمان با ملت و نمایندگان ملت، اعلام داشته و به آنها متذکر میشویم که هر چند نخواهید هیچ خبری از اتفاقات جلسات خصوصیتان با سران جانی بین المللی به بیرون درز کند اما به هوش باشید که گاهی خداوند همان جنایتکاران بلفطره را مامور اطلاع رسانی به ملت تان میکند همانگونه که موسی ع را در دامان کفر پروراند و به پیامبری رسانید پس به هوش باشید و تاریخ مملکت خود را درست بنگارید که دیر زمانی نخواهد گذشت و شما را آیندگان قضاوت خواهند کرد. 

 

 

 


دولت یازدهم که با شعار اعتدال و تدبیر و امید وارد عرصه ی اجرایی کشور شد و با همراهی مثال زدنی مافیای اقتصادی فرهنگی ی کشور , علی رغم اطلاع همگان از تفکر حذفی و متمایل به غرب تیم رییس جمهور توانست به راحتی و با اکثریت تیم از مجلس رای اعتماد بگیرد و کشور را جولانگاه تفکرات لیبرالیستی و فتنه محور کند , اکنون به قدری در این محیط خودساخته فرو رفته است که نه آنکه تاب نقد ملت بلکه حتی تاب انتقادات کارشناسان و متخصصان را نیز ندارد و با کوچکترین انتقادی زبان تند و سرخ خود را که مصداقش نوبخت سخنگوی دولت است به میدان سخن آورده و با هتاکی های لفاظانه سعی در انهدام تفکر نقادانه و نگاه کارشناسانه در همه حوزه دارد و بر آن است با برخوردی تند و چکشی با مخالفان , خود را مصداق دولتی بنامد که تاکنون چنین دولتی نبوده و انگار کشور را پس از حمله مغول تحویل گرفته است .

تحلیلهای کودکانه رئیس جمهور این مملکت و لبخندهای دیپلماتیک ریاکارانه اش حالا به  دستمایه ای برای طنز رسانه ها حتی رسانه های همسو بادولت یازدهم و فراتر از آن دستمایه ی طنز میان خانواده ها بدل شده است و عکسهای وقت استراحت و تماشای فوتبال با دمپایی نه اش , ابهت و احترام یک رییس جمهور را به تمسخر گرفته . هر چند اینها مسائل کوچی هستند در برابر خیانتهای بسیار آشکار و بسیار تر نهان تیم کاری دولت یازدهم که چند روز پیش در افطاری حضرت امام ای حفظه الله تعالی نیز واکنش آن امام عزیز به رویکرد فرهنگی دولت نشانگر عمق فاجعه ایست که در حال رخ دادن است . 

اعتقاد رئیس جمهوری که تنها با 250 هزار رای بیش از 50 درصد سکان هدایت کشور را به دست گرفت , این است که به زور نمی توان ملت را به بهشت برد ! اومعتقد است هر که او را خطاب کند و مورد نقد قرار دهد بی سواد است ! او می گوید باید با کدخدای جهان کنار بیاییم ! او معتقد است اسرائیل! باید به عضویت npt در بیاید یعنی هویت وجود کشوری به نام اسرائیل را به رسمیت می شناسد ! او اعتقاد دارد با چرخ سانتریفیوژها هم بچرخد و چرخ زندگی مردم هم . او معتقد است نگاه کنترلی در امور فرهنگی باید برداشته شود و همه نوع تفکر و تولید فرهنگی به جامعه تزریق شود آنگاه جامعه خود تشخیص می دهد کدام نگاه درست است و کدام غللط !!!!! در مذاکرات هسته ای معتقد به امتیاز دهی حداکثری و امتیاز گیری حداقلی دارد ! به اعتماد غرب بیشتر از اعتماد ملت اعتقاد دارد و ده ها تفکر انحرافی دیگر .

اما در این مجال نگارنده به چند نکته که برای بیشتر مردم قابل لمس است اشاره ای کوتاه می کنم و اعتقاد دارم حتی پرداختن به خیانتهای دولت یازدهم تنها وقت تلف کردن و عمر هدر دادن است زیرا آنگاه که کسی خود را به خواب بزند و یا با دشمنان ملت در یک کاسه آبگوشت بخورد چنین بحث هایی  بی فایده و ابتر است .

دولت تدبیر و امید که بعد از یک اقدام هماهنگ داخلی و خارجی با همکاری اصلی آقازاده ها و مافیای اقتصادی و پشتیبانی شبانه روزی رسانه های معاند , با سیاه نمایی پرحجم و به چالش کشیدن عملکرد دولت نهم و دهم و با استفاده از فضای رها شده کشور در دوسال پایانی دولت دهم ,  توانست اعتماد نیمی از ملت را جلب کند و با پشتوانه همه کسانی که از بازگشت قطار انقلاب به ریل اصلی اش در دولت نهم همچون مار زخم خورده نظاره گر ماجرا بودند تا زهر در کام ملت کنند , روی کار آمد و از ابتدا تاکتیک تخریب دولت قبل و تحقیر منتقدان را پیش گرفت گویی آنکه این دولت نعوذ بالله مستقیما آسمان را پاره کرده و بعنوان منجی لطف فرموده بر زمین نازل شده است غافل از آنکه ملت ایران همواره ثابت کرده اند حرکات و منش دولتمردان خود را زیر زره بین دارند و در وقت مناسب پاسخ قاطعی ارائه می دهند . دولتی که تاکید بر کرامت انسانی ملت داشت با بکارگیری افرادی تند مزاج و فرتوت اتفاقاتی تاکنون برای کشور رقم زده است که تنها مرور سرفصلهای آن موجب شرمساری هر ایرانی باغیرت و مسلمان است . 

صف طویل و تحقیر آمیز سبد کالا ، صف ثبت نام دوباره یارانه ها و بمباران تبلیغاتی و تحقیر آمیز دولت نسبت به مردم که با مشت محکمی از سوی ملت مواجه شد و در مرحله اول 98 درصد و در مرحله اصلاح آنگونه که شنیده شده است تقریبا 1 و چند دهم درصد باقیمانده با اقتدار ثبت نام کرده اند ، تعطیلی و بلاتکلیفی اکثر طرحهای عمرانی و اقتصادی دولتهای نهم و دهم تاکید میشود فقط  دولتهای نهم و دهم ! همچون مسکن مهر و پروژه های جاده های مواصلاتی و ، تعلیق تحقیر آمیز چرخه هسته ای و اکسید سوخت 20 درصد در قبال آزادسازی 4 میلیارد دلار از حدود 100 میلیارد دلار از یکی از  طلب های خودمان از غرب که هیچگاه اجازه ورود این 4 میلیارد دلار به کشور داده نشد و همانجا برای بدهی ایران به ارگانهای غربی دریافت شد ، عدم حمایت دولت از برنامه های قرآنی و فرهنگی که با عدم حضور وزیر ارشاد جمهوری اسلامی در آیین مسابقات بین المللی قرآن به اوج خود رسید ، رکود بیش از پیش اقتصادی که با دروغ لحظه به لحظه دولتمردان بخصوص نوبخت سعی در عادی جلوه دادن اوضاع دارند اما درک نمی کنند کارمندان دولت که حقوق خود را نه کامل و نه در وقت مناسب دریافت نمی کنند بهترین شاهد این ماجرا از درون دولت هستند، طرد نخبگان و منتقدان ، تعطیلی چرخه تولید بنزین در کشور و سپردن امور نفتی به مافیای خانوادگی و . و صدها اقدام دیگر تنها بخشی از اقدامات آشکار مدعیان راستگویی و تدبیر است که نه تنها قرابتی با این دو کلمه ندارد بلکه نشانگر کمر همت این دولت بر تخریب پایه های خودکفایی و جهاد اقتصادی است که جای بسی تاسف و تاثر دارد . 

و در آخر به این نکته توجه شود دولتی که معتقد است نباید به دین مردم کار داشت و به زور آنها را به بهشت برد بی صداقتی خود را در ماه مبارک رمضان امسال به اثبات رساند و نشان داد خود دولت نه تنها به دین مردم کار دارد که از هر حربه ای برای زدودن دین از جامعه استفاده می کند و نشانه آن عدم تغییر ساعات کاری ادارات است  آن هم به بهانه رعایت قانون . در صورتی این ادعای کودکانه مطرح می شود  که دولت می توانست با کسر یک ساعت از ابتدای ساعات کاری ، یک ساعت به انتهای آن بیافزاید تا مشکل قانونی آن هم رفع شود و این نشانگر این است که دولت علی رغم ادعای دروغیین خود به دین مردم هم کار دارد . 

و غصه بسیار است از این دولت بی تدبیر و ناامید . 


مدتی است بحث عملکرد صدا وسیما به دلیل نوع واکنش رییس آن در قبال توافق ننگین ژنو بار دیگر به موضوع روز برخی جوانان انقلابی در وبلاگها و سایتهایشان مبدل شده است تا گوشه هایی از کوتاهی های این سازمان در رابطه با گفتمان واقعی انقلاب اسلامی بازگو شود . نگارنده ی این خطوط بارها و بارها اعتراض خود را در همین وبلاگ نسبت به تفکر حاکم بر صدا و سیما بیان داشته و با بهره گیری از بیانات حضرت امام ای در خصوص نقش هنر و رسانه در انتقال گفتمان انقلاب اسلامی و تاکید حضرت آقا بر نقد سازنده همه ارگانها بخصوص صدا و سیما توسط جوانان ، مطالبی را از سر دغدغه مندی فرهنگی بیان داشته اما متاسفانه  به صورت روزانه شاهد اتفاقاتی در تولید برنامه های این سازمان عریض و طویل هستیم که هم از منظر سبک زندگی ایرانی اسلامی و هم از منظر نگاه انقلابی با آرمانها و اهداف جمهوری اسلامی تضاد آشکاری دارند بخصوص حالا که شبکه های این رسانه نه چندان محبوب بر انگشت دستان چند کارگردان نور چشمی می گردد و هر نوع ساخته ی آنان ، روی آنتن سیما می رود . 

 اما بحث اصلی که در این نگاشته تاکید بیشتری برآن دارم یکی عملکرد مجری نورچشمی این سازمان در نوروز 93 یعنی احسان علیخانی است و دیگری بزرگترین کارگردان نورچشمی صدا و سیما که اگر از یک سیب زمینی هم سریال 100 قسمتی بسازد در بهترین روزهای سال و بهترین ساعات شبانه روز پخش میشود و صدا و سیما حاضر است با گزارشهای هدفدار و گاها ساختگی خیانتهای او را در قبال برخی اقوام ایرانی به اصطلاح عامه ماست مالی کند . 

1- چند سالی است به برکت حمایتهای بی دلیل صدا و سیما از جوانی لوس و پر مدعا ، وی آرام آرام مسیر ترقی را پیموده و با کسب تجربه در برنامه هایی که نیاز به مردان با تجربه در جای جای آن احساس می شد ، و  با سرکوب بسیاری استعدادهای انقلابیون جوان ، اکنون به چهره اول اجرا در صدا و سیما بدل شده است و هر ساله ملت بالاجبار در بهترینساعات عمرشان در ماه مبارک رمضان و عید نوروز باید حضور وی را تحمل کنند هر چند برنامه ماه عسل به دلیل نفس انسان دوستانه بودنش حاوی معنویاتی شده است که خود احسان علیخانی هم در مسیر جریان معنوی حاصل از حضور میهمانان برنامه قرار میگیرد و همراه آن میشود اما مقایسه ی اجرای او با اجرای دیگر همکارانش گویای ضعف مثال زدنی اش در این زمینه است . اما بحث اصلی در خصوص اجرای نوروزی هر ساله ی اوست که با استفاده از فضای رها شده این روزهای سال و تساهل تاسف بار مسولان فرهنگی کشور بخصوص صدا و سیما ، مطالبی در برنامه های نوروزی مطرح میشود که روح اکثریت معتقد به انقلاب و اسلام را می آزارد . برای نمونه ای کوچک اتفاقی که در نوروز سال 1391 توسط احسان علیخانی رقم زده شد را می توان ذکر کرد که در آن سال با دعوت از بسیاری از هنرمندان و چهره های شناخته شده هنری و فرهنگی در ویژه برنامه تحویل سال نو که با روزهای اهدای جایزه صهیونیستی اسکار به فیلم  صد در صد ی و ضد انقلابی و ضداسلامی جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی مقارن شده بود ، و به صورت مشمئز کننده ای میهمانانش را به تبریک به اصغر فرهادی و مردم ایران مجبور میکرد تا از ذلت دریافت جایزه ای تحقیر آمیز  برای ملت بزرگ ایران بکاهد اما با مقابله یکی از جوانان انقلابی مواجه شد و حجت الاسلام شهاب مرادی روی آنتن زنده  با قاطعیت از تبریک این ذلت به ملت ایران سر باز زد و اسکار را زیر سوال برد و بهانه ای را که احسان علیخانی و همکارانش برای هجمه به نگاه انقلابی به هنر طرح ریزی کرده بودند به دیوار کوبید همان بهانه ای که ظاهر آن تبریک به اصغر فرهادی بود اما در باطن موجب آزادی سخنان هنجار شکن برخی میهمانان نه چندان خوشنام بر روی آنتن زنده صدا سیما بر ضد انقلاب و ملت شد . 

اما ، گویا این رویه سیما تغییر پذیر نیست و نگاه باندی و گروهی در این سازمان غوغا میکند . نمونه جدید اقدام علیخانی دعوت از حجت الاسلام! سید مهدی طباطبایی  عضو جامعه ت مبارز و از اعضای ستاد میر حسین مهره اصلی موساد ، سیا و ام آی 6 در کودتای سبز سال 88 است. این   که با کهولت سن بارها و بارها طی سالهای گذشته ثابت کرده است از تحلیل صحیحی در مسایل ی برخوردار نیست ،  همچنان بعنوان یکی از ون مطرح سیما برای آموزش اخلاق! در برنامه های اکثرا زنده حاضر میشود و با نگاه مبتنی بر حمایت از سران فتنه و فتنه 88 ، جوانان انقلابی را مورد نقد قرار می دهد و ملت را از تند روی مخالفان فتنه آمریکایی اسراییلی 88 میهراساند . وی در آخرین حضورش نیز زبان زهرآگین خود را گشوده و با فرصت طلایی که آقای ضرغامی و دوستانش در اختیارش گذاشتند ، منتقدان ننگین ترین توافقنامه ایران در تاریخ خود یعنی توافق ننگین ژنو را مورد اهانت قرار داده و آنان را انتقام جو خوانده است . وی با نگاهی فاتحانه ، منتقدان توافق ننگین ژنو را به دلیل شکست خوردن در انتخابات ریاست جمهوری 92 انتقام جو خواند و خواستار عدم انتقاد از دولت در زمینه های اقتصادی و هسته ای شد . 

حال جای سوال و انتقاد از آقای ضرغامی که سوء مدیریتش در سیما از اذهان جوانان انقلابی پاک نخواهد شد، باقی است که آیا منتقدان توافق ننگین ژنو انتقام جو هستند یا شما و دوستانتان که به نام تعامل با دولت از هر نوع تحلیل این توافق ننگین جلوگیری می کنید و در برابر آن نگاه های  فتنه گرانه را در مجموعه صدا و سیما با حمایتهای بی دریغ مورد تقویت قرار می دهید ؟

2- مجموعه پایتخت 3 هم بالاخره با آن عقبه و تبلیغات روی آنتن رفت تا بار دیگر یکی از شاهکارهای محبوبترین کارگردان از منظر آقایان ضرغامی و بخصوص دارابی ، آخرین ساخته اش را به خورد ملت داده شود. سریالی که انقدر از زندگی روزمره مازندرانی هاو کلا شمالی ها دور است که از منظر تطابق با واقعیت قابل بحث و نقد نیست اما تاسف آور است در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با ساخت برخی سریالها به اقوامی توهین میشود که از پیش قدمان در انقلاب و دفاع مقدس بوده اند . آیا ارزش دارد برای سرگرمی و خندیدن مردم ، اقوامی همچون بختیاری و مازندرانی اینگونه مورد تمسخر واقع شوند؟ حرکات زشت ، کلمات رکیک در پوسته ای از اشارات و علایم، هنجارشکنی در نمایش رقص محلی که هیچگونه تطابقی با اکثریت مراسمات عروسی در شمال ندارند، شخصیتهای کج و کوله و عقب مانده و ساده لوح و مجموعه ای از اهانتهای مشمئز کننده به قومی که سرداران و مردان بزرگی را تقدیم این انقلاب و نهضت جهانی اسلام کرده است برای خنداندن دیگران آیا از تهای ضرغامی است؟! 

شایدمردم خونگرم مازندران ، از این توهین آشکار به سبک زندگی خود  که سالهاست موجب استحکام روابط اجتماعی و تربیت نیروی ولایی شده است  ، به دلیل اعتقاد شدید و قلبی شان به حضرت امام ای که صدا و سیما را متصل به حضرتشان میدانند ، با صبر و سکوت مثال زدنی شان ، بگذرند اما آقای ضرغامی و دوستانشان بدانند زمانی که  اکثر اءمه جمعه استانهای شمالی به ساخت این سریال توهین آمیز در سالهای گذشته اعتراض کردند اگر شما با تهیه گزارشهای گاها ساختگی و جهت دار سعی در توجیه این توهین آشکار به مردم غیور مازندران بر نیامده بودید ، عوامل تولید این سریال اکنون به این وضوح دست به ساختار شکنی در زندگی امت مسلمان مازندران نمی زدند . بگذریم از نگاه فتنه گرانه برخی عوامل سریال که بارها در فضای مجازی نشر یافته است و عقده هایی که از حمایت مردم مازندران از ولایت دارند و بگذریم که غم بسیار است .





چند روزي از ناپديد شدن ناگهاني هواپيماي خطوط هوايي ماي مي گذرد و تمامي رايزني ها و كاوش هاي منطقه اي براي يافتن اثري از اين هواپيما تاكنون بي نتيجه مانده است . نخست وزير ماي نيز پس از چند روز اعلام كرده احتمال ربوده شدن اين هواپيما قوت يافته و همه گزينه ها در حال بررسي است . او با اشاره به از كار افتادن عمدي سيستم مكان نماي و هدايت هواپيما به سمتي ديگر ، گزينه ربوده شدن را قوي دانست ، همچنين چند روز قبل نيز انتشار تصاويري از دو ايراني كه با گذرنامه جعلي جزء مسافران اين هواپيما شده بودند نيز جنجال آفرين شد و احتمال دخالت آنان در اين موضوع را در رسانه ها گسترش داد . اما به ديد نگارنده با كنار هم نهادن اطلاعاتي كه چند روز گذشته در رسانه ها منتشر شده و نحوه عملكرد جامعه جهاني طي هفته اخير مي توان به تحليلهايي رسيد هر چند نمي توان به يقين اين تحليلها را درست دانست اما طبق سوابق گذشته هر زمان خبري به سرعت رسانه اي مي شود با دست دخالت رژيم صهيونيستي را در آن بررسي كرد .

در هفته اخير با فراگيري خبر ناپديد شدن هواپيما خطوط هوايي ماي ، رژيم صهيونيستي حملات جديدي را به غزه آغاز كرده است كه با توجه به حجم وسيع اخبار منتشر شده از ماي توسط رسانه هاي همسو با رژيم صهيونيستي ، حملات اخير اين رژيم به عزه بار ديگر در سكوت خبري قرار گرفته است . از سوي ديگر حساس ترين كشور به مسائل فلسطين و سوريه و جهان اسلام يعني ايران نيز در هفته گذشته با سفر كاترين اشتون مسئول ذسياست خارجي اتحاديه اروپا و ديدارش با برخي فتنه گران ، فضاي رسانه اي كشور را از پرداختن به موضوع غزه و جنايات جديد رژيم غاصب صهيونيستي باز داشته است . با توجه به سوابق گذشته اين اتفاقات نشان از وجود طرحي جديد براي برهم زدن اواع در منطقه خاورميانه و پروژه اي جديد توسط آمريكا و متحدانش است .

از سوي ديگر موضوع اوكراين و اختلافات غرب با روسيه در اين منطقه و همچنين انتخابات منطقه كريمه نيز يكي ديگر از موضوعاتي است كه در كنار اتفاقات ديگر اين آزادي را به رژيم صهيونيستي داده است كه با خيال آسوده تر اقدامات خصمانه خود عليه ملت مظلوم فلسطين را گسترش دهد .

اكنون با مطالب پيش گفته به نظر مي رسد اوضاع بر هم ريخته ي اين روزهاي منطقه خاورميانه كه با پوشش خبري وسيع رسانه هاي صهيونيستي خبر از دست هاي پشت پرده اي دارد



دوستي مي گفت :

(( شبي باراني ، دكتر  ر.ك با من تماس گرفت و گفت : آماده شو ، ميايم دنبالت .

پرسيدم چه شده ؟ پاسخ داد : رسول ملاقلي پور سكته كرده بايد برويم نوشهر براي احيايش.

گفتم : باشد ، بيا .

در دلم ولوله اي افتاده بود . دكتر ر.ك از استادان و متخصصان طب سنتي است . آن شب با دو دستيارش  از مطبش در ساري حركت كرد و بين راه من هم به آنها ملحق شدم . فاصله ساري تا نوشهر حداقل 4 ساعت راه است . دكتر مي گفت حاج رسول حوالي ظهر سكته كرده و بعيد است بشود كاري كرد اما ما كارمان را مي كنيم . دكتر مسير 4 ساعته را زير باران شديد 2 ساعته راند و به نوشهر رسيديم . آنجا رسول احدي فيلمبردار آخرين فيلم رسول ملاقلي پور به ما ملحق شد . احدي همين طور اشك مي ريخت و داستان را براي دكتر تعريف مي كرد .

 مي گفت : امروز صبح چرخي در شهر زديم و براي استراحت به هتل برگشتيم تا بعد از آن به تهران برگرديم  . رسول رفت كمي استراحت كند وقت  استراحت ديدم به ناگاه رسول صداي خر و پف اش بلند شد و از حال رفت و بعد از چند ثانيه از دهانش كف بيرون آمد . نمي دانستم چه كنم به خيابان رفتم و كمك خواستم . آمبولانس كه رسيد رسول ديگر نفس نمي كشيد.

صحبت هايش كه تمام شد رسيده بوديم كنار ساختمان سردخانه .

نيمه شب باراني به قبرستاني كه محل دفن مردگان مجهول الهويه بود ، وارد شديم ، ساختمان سردخانه در ميان قبرستان وحشت آفرين بود . پاهايم كمي سست شد اما شدت باران اجازه ي ايستادن در حياط را نمي داد . وارد سردخانه كه شديم مسئول سردخانه ، درب استيل اتاقك يخچال را گشود. جنازه حاج رسول درون تابوت روي زمين قرارداشت . جنازه را بيرون آورديم و به روي سكوي  سردخانه گذاشتيم. دكتر ابتدا توضيح داد كه هنگام سكته قلبي اگر ميان دو انگشت انتهاي دست چپ را از پشت دست  شكاف دهند امكان احياي بيمار وجود دارد اما به دليل آنكه حاج رسول مدت زيادي از زمان سكته اش گذشته و آثار خون مردگي بر اثر قرار گرفتن در سردخانه بر بدن ظاهر شده نمي شود كاري كرد ولي براي اطمينان بدن رسول را با آب گرم و ماساژ آماده فصد چپ مي كنيم هر چه خدا بخواهد خواهد شد .

رسول احدي دوربينش را روشن كرد و اشك مي ريخت و از مراحل كار فيلم برميداشت . همان اتفاق كه دكتر مي گفت افتاد و به دليل گذشتن زماني زياد از لحظه وقوع حادثه و سرد شدن بدن امكان احيا وجود نداشت .

نااميدانه حاج رسول را به سردخانه برگردانديم و حوالي اذان صبح برگشتيم . ))

رسول ملاقلي پور يكي از اسطوره هاي سينماي انقلاب اسلامي بود كه فرصت كوتاه بودنش در دنيا را با توليد آثاري ماندگار و مبتني بر گفتمان انقلاب اسلامي  به خاطره اي بلند و شيرين بدل كرد و اين روزها كه خانواده ي سينماي انقلاب اسلامي با ظهور نسل نوي فيلمسازان جوان ، پشتوانه هايي همچون حاج رسول را مي طلبد ، جاي او در كنار ابراهيم حاتمي كيا بسيار خالي است.

روحش شاد .      

يكي از افتخارات دولت يازدهم كه از ابتداي آغاز به كار ، حجم عظيمي از تبليغات را به همراه داشته است ، اجراي سياست ديپلماسي فعال در معادلات و معاملات بين المللي است كه با ادبيات خاص حسن روحاني گويي پس از انتخابات يازدهم رياست جمهوري و خلق حماسه سياسي ملت ، نعوذبالله خداوند پيامبري جديد فرستاده است به نام حضرت حسن كه مامور است با مخالفان 50 درصدي اش به جنگ برخيزد و همه را افراطي بخواندو با دشمنان قسم خورده با سوابق تيره و تار و جنايتهاي آشكار در حق ملت ايران ، رابطه پنهان و آشكار دوستي برقرار نمايد . 

ناگفته پيداست رد پاي حضرت حسن در اكثر پرونده هاي مشكوك ساليان طولاني انقلاب به چشم مي خورد ، هم آنجا كه جام زهر از دلايل دنيوي فريفتگان قدرت و ثروت پر مي شود و به دست روح خدا مي رسد و هم آنجا كه دستاورد 30 ساله جوانان غيور و توانمند ايران اسلامي در ذلت كده ي سعد آباد به تاراج انگليس و متهدانش مي رود .

اما اكنون موضوع كاملا بهت انگيز و تاسف بار شده است . رئيس جمهور يك كشور كه ادعاي تعامل با جهان را دارد و از حقوق مسلم كشور خود بدون م با ملت اش دست برداشته و تسليم زور گويي باصطلاح خودش كدخداي جهان شده است ، در اجلاسي سخنراني مي كند و از صلح دوستي ملت سخن مي راند و كشورهاي جهان را به تعامل با ايران دعوت مي كند اما در بدترين حالت ممكن ، وزير خارجه كشوري ديگر با وقاهتي مثال زدني رئيس جمهور كشوري ديگر را به باد اتهام و تحقير مي گيرد و از بي اعتمادي جهان به ادعاهايي ايران سخن مي راند و چاره كار را اقدام عملي رئيس جمهور روحاني مي داند . جاي بسي تاسف است كه نه تنها رئيس جمهوري آمريكا خود را درگير پاسخ به سخنان روحاني نكرده است و وزير خارجه نيز با تحقير وي را مورد خطاب قرار داده است بلكه سخنگويان وزارت خارجه آمريكا نيز ، رئيس جمهور كشوري مستقل آن هم كشور ايران با آن سوابق مبارزاتي و ايستادگي در برابر زورگويي هاي غرب را با لحني تحقير آميز مورد خطاب قرار داده اند .

اكنون سئوال ملت ايران حتي آنان كه به جناب روحاني راي داده اند اين است كه ثمره آن همه تبليغات رسانه هاي زنجيزه اي وابسته به جريان انحصار طلب (اصلاح طلب) در خصوص ديپلماسي فعال دولت يازدهم چه بوده است ؟ آيا براي تامين سبد كالا شامل چند دانه تخم مرغ و چند كيلو مرغ و يك عدد روغن 900 گرمي و دو بسته ماكاروني بايد بر آستان آلوده به خون ميليونها مظلوم تاريخ بشريت و بزرگترين شيطان قرون اخير ، سر تسليم فرود آوريم ؟! آيا جاي آن نبود ايران براي حفظ اقتدار خود در پايين ترين سطح در اجلاس داووس شركت كند تا سايه اهداي جايزه صلح به شيمون پرز جنايتكار توسط اين اجلاس ، و سخنان وقيحانه وزير خارجه آمريكا بر حضور سران كشور سنگيني نكند ؟

اما سخن آخر با نمايندگان ملت در مجلس شوراي اسلامي است كه به نظر بي تاثير مي آيد اما از باب وظيفه بايد آن را نگاشت .

جناب نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي ، سماجت بي اندازه ي شما بخصوص رياست مجلس در زمان دولت دهم بر عملكرد دولت و شخص محمود احمدي نژاد از خاطره ي ملت پاك نشده است آنجا كه به هر بهانه اي دولت را مورد عتاب قرارداده و ابراز قدرت و نواي انا رجل سر ميداده ايد هر چند برخي انتقادات به  رفتار دولتمردان دهم بخصوص در 2 سال پاياني دولت وارد بود اما چگونه است حالا كه ميراث گرانبهاي سي و چند سال انقلاب اسلامي ، علنا و با رفتاري دروغگويانه و رياكارانه به تاراج مي رود، در سكوتي مركبار فرو رفته ايد و جرات ايستادگي در برابر جريان منحرفي كه اكنون كشور را جولانگاه تفكرات انحرافي و فتنه انگيزانه خود كرده است نداريد و با سعه صدر مثال زدني نظاره گر هستيد ؟ نكند وظيفه نمايندگي خود را به واسطه زد و بند هاي پشت پرده فراموش كرده ايد ؟ مي دانيم و مي دانيد هر توافق بين المللي بايد به تصويب مجلس شوراي اسلامي برسد اما جاي بسي تاسف است كه 150  نماينده در نامه اي خواستار اطلاع از متن توافقنامه ژنو شده اند !! آيا قبل از توافق نمي باست شما آن را تصويب كنيد ؟ و حالا با حقارت خواستار رويت متن توافق هستيد !  خدايي و وجداني اگر احمدي نژاد چنين كاري باشما مي كرد چگونه برخورد مي كرديد ؟ خودتان بهترين قاضي براي رفتار دوگانه خود هستيد .

در پايان تاكيد مي شود كه به دولت بازنشستگان تدبير و اميد حسن روحاني براي احقاق حقوق مسلم ملت ايران هيچ اميدي نيست و متاسفانه  ديپلماسي فعال دولت يازدهم ، رئيس جمهور ما را همسطح سخنگوي وزير خارجه آمريكا كرده است.

و بماند از غصه ي تاراج ميراث تفكر ملت ايران در معاهده ننگين ژنو كه . بماند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دست نوسته ها زندگی همین بود